به مرگِ برجام اعتراف کرده و مذاکرات سیاسی با تهران را آغاز کنید!
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۷۹۰۷۵
فرارو-"لُس آنجلس تایمز" در مقاله ای، به "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا توصیه کرده که هر چه سریع تر مرگ توافق اتمی ایران موسوم به "برجام" را اعلام کرده و راهِ مذاکرات سیاسی با تهران( که نمود عینی آن را در دوران قبل از مذاکرات اتمی با ایران که منجر به توافق برجام در سال 2015 شد، شاهد بودیم) را در پیش گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لُس آنجلس تایمز در مقاله خود به سیاست سازان غربی توصیه می کند تا در مورد مسائل ایران واقع بین باشند و بپذیرند که اکنون ایران یک قدرت اتمی است و ادامه دادنِ گفتگوهای بی ثمر هسته ای با این کشور که بر بنیان بی اعتمادی بنا شده اند، هیچگاه راه به جایی نخواهد برد کما اینکه اکنون خودِ مساله توافق اتمی با ایران به یک مانع اساسی در چهارچوب مناسبات و روابط تهران-واشینگتن تبدیل شده است(به جای اینکه میزان مشکلات میان دو طرف را کاهش دهد).
لُس آنجلس تایمز در این رابطه می نویسد: «در شرایط کنونی تا حد زیادی این نکته روشن شده که گفتگوها و مذاکرات میان ایران و غرب جهت احیای توافق برجام، به احتمال زیاد به جایی ختم نخواهد شد. پس از هشت دور گفتگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، دولت بایدن و دولت ابراهیم رئیسی در ایران، هنوز نتوانسته اند به مرحله ای برسند که در قالب آن بتوان توافق برجام را که در سال 2018 توسط دولت ترامپ نقض شد و پس از آن ایران نیز تعهدات برجامی خود را رها کرد، احیا نمود و بار دیگر چهارچوبی عملیاتی به آن بخشید.
ایران از بازگشت به تعهدات برجامی خود تا زمانی که تضمین های لازم را اخذ نکند، خودداری می کند(ایران این نکته را مطرح می کند که دولت بایدن باید تعهد دهد که هر گونه توافق جدید در چهارچوب معادله احیای برجام، به هیچ عنوان توسط دولت های آتی آمریکا، همچون بلایی که بر سر نسخه اولیه توافق برجام آمد، نقض نخواهد شد. ایران همچنین بارها تاکید کرده که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز که توسط دولت ترامپ در فهرست سازمان های تروریستی آمریکا گنجانده شده، بایستی هر چه سریع تر از فهرست مذکور خارج گردد. در این چهارچوب، تحقق هر دویِ این شروط بنا به دلایل مختلف سیاسی، برای دولت بایدن حالتی غیرممکن دارد و این دولت نمی تواند با آن ها موافقت کند.
به گزارش فرارو، باید توجه داشت که دولت اوباما زمانی که مذاکرات اتمی با ایران را به پیش می برد(مذاکراتی که در نهایت به توافق برجام ختم شد)، به این مذاکرات به مثابه ابزاری جهت ایجاد نوعی نقطه عطف و بازگشایی ایران به سمت تعاملات جدی تر با جهان غرب می نگریست. در واقع این دولت سعی داشت تا بابِ گفتگو با تهران را در حوزه هایِ موضوعی مختلف باز کند.
با این حال، جایی در این روند، خودِ توافق اتمی با ایران به یک مانع در توسعه روابط دو طرف و حل مشکلاتشان تبدیل شد و عملا یک اختلاف نظر جدید را به اختلافات آن ها افزود. در این راستا، اگر دولت بایدن می خواهد که در مهار آنچه چالش ایران می خواند و یا در پیشبرد منافع آمریکا در منطقه هزینه های کمتری را بپردازد، بایستی به دو واقعیت ناخوشایند اذعان کند.
اول اینکه وقتی صحبت از سیاست دولت ایالات متحده آمریکا در مورد ایران می شود، باید اعتراف کرد که دولت ترامپ موفق بود. ترامپ فشارها علیه ایران را به اوج رساند و سعی داشت از این طریق هر آنچه می خواهد را از ایران کسب کند. وی به قدری مسیر بازگشت دولت های آتی آمریکا به توافق برجام را پُر دست انداز کرد که حتی هم اکنون نیز عدم احیای برجام تا حد زیادی ریشه در تلاش ها و اقدامات وی دارد. اکنون ایران به خوبی می داند که دولت های آمریکا از کلیه ابزارها جهت تضعیف آن استفاده می کنند و البته تهران شکی ندارد که با توجه به موقعیت ضعیف سیاسی بایدن، کاملا این احتمال وجود دارد که بار دیگر ترامپ در سال 2024 به کاخ سفید بازگردد و با شدت بیشتری به اعمال فشار علیه ایران بپردازد. از این منظر، از چشم انداز منافع آمریکا، ترامپ در مقابله با ایران چندان هم شکست خورده نبود.
نکته دوم که باید مورد توجه قرار گیرد و البته برای آمریکایی ها ناخوشایند تر از نکته اول است، این مساله میباشد که ایران نیز پیروز میدان بوده است. اگچه مقام های آمریکایی مایل نیستند که این مساله را با صدای بلند و در جلوی چشم همگان اعتراف کنند، با این حال، ایران با مقاومت خود در سال های اخیر(به طور خاص در چهار سال اخیر)، عملا به یک قدرت هسته ای تبدیل شده است که در بحث توانمندی های هسته ای، قابلیت های فراوانی دارد. البته این بدان معنا نیست که ایران اکنون سلاح اتمی در اختیار دارد و یا حتی خواهان داشتنِ این قبیل تسلیحات است. باید بپذیریم که ایران اکنون توانایی ساخت تسلیحات اتمی را دارد و دانشِ فنی قابل توجهی را نیز در این رابطه در اختیار دارد. بدتر از همه اینکه این نقطه همان نقطه ای است که دولتهای مختلف آمریکا در سال های اخیر بارها قول داده اند که اجازه نخواهند داد تا تهران به آن برسد.
ما باید به یاد داشته باشیم که منازعات و اختلافات میان ایران و آمریکا هیچ گاه در مورد سانتریفیوژهای هستهای و یا غنی سازی اورانیوم نبوده است. اختلافات میان دو طرف همواره فی الذات ماهیتی سیاسی داشته است و به سال 1979(1357) و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سرنگونی رژیم شاه در این کشور و البته تصرف سفارت آمریکا در تهران به دست انقلابیون ایرانی باز می گردد. در سال های پس از این رویدادها، اختلافات و شکاف ها میان دو کشور، همواره افزایش یافته و شدت گرفته اند. اگر آمریکا در شرایط کنونی به دنبال این است که در چهارچوب رابطه خود با ایران به جلو حرکت کند، باید آن قبیل اقدامات و رویه هایی را که قبل از آغاز مذاکرات اتمی با ایران در سال 2009 در پیش گرفته بود را مد نظر قرار دهد. در واقع باید به موضوعات سیاسی تمرکز کرد و امید داشت که راه حل های سیاسی مناسبی نیز حاصل شود.
از جمله مهمترین مزایای اتخاذ رویکرد سیاسی از سوی دولت بایدن در قبال ایران این است که این رویکرد عملا دستِ آمریکا را در انجام مذاکرات گسترده تر با ایران در موضوعات مختلف نظیر نفوذ منطقه ای ایران، حقوق بشر و توان موشکی تهران در کنار مساله هسته ای این کشور، باز تر می کند. در واقع به جای تمرکز صِرف بر مساله هسته ای که همواره در غیاب وجود داشتن اعتماد کافی میان ایران و آمریکا، نتایج مثبتی را به همراه نداشته، تهران و واشینگتن می توانند(با اتخاذ رویکرد سیاسی) روی مجموعه ای از موارد که میان ایران و آمریکا محل اختلاف هستند، تمرکز کنند و آن ها را حل نمایند.
با این حال اتخاذ این رویکرد شاید به این معنا باشد که آمریکا بایستی امتیازاتی را به ایران در قالب هایی نظیر تخفیف و کاهش دادن تحریم های ثانویه و یا تسهیل روند فروش نفت ایران در بازارهای جهانی را اعطا کند. با این حال، واشینگتن نیز انتظار دارد که ایران متوجه باشد که تغییرات اخیر در منطقه نظیر توافق ابراهیم و تضعیف موقعیت روسیه(از نگاهِ آمریکا و غرب)، امکان دارد که هزینه هایی را برای ایران به دنبال داشته باشد و موجب ایجاد حدی از ضعف برای آن شود. از این رو ایران از "تعامل" با آمریکا در مقایسه با "تقابل" با این کشور، مزایای بیشتری را کسب می کند.
اتخاذ یک چنین رویکردی از سوی دولت بایدن، عملا شانس و احتمال موفقیت این دولت جهت قانع سازی فضای سیاسی داخلی این کشور در مسیر دستیابی به توافقات با ایران را نیز افزایش می دهد. در سال 2015، اوباما با منازعات و درگیری های گسترده ای در کنگره آمریکا رو به رو بود تا آنها را نیز قانع کند که دستیابی به یک توافق با ایران بهترین گزینه در دسترسِ آمریکا در مواجهه با تهران است. در شرایط کنونی، دستیابی به یک توافق با ایران برای آمریکا به مراتب سخت تر از گذشته است. از این رو دولت بایدن با اعلام مرگ برجام، عملا تمامی روندهای پیش گرفته را دور خواهد زد. او با این کار به تندروهایِ مخالف با ایران در واشینگتن نوعی حس پیروزی سیاسی را می دهد. وی سپس می تواند دستورکاری واقع بینانه تر و مبتنی بر رویکردی سیاسی را در مواجهه با ایران در برنامه قرار دهد.
جهان کنونی در مقایسه با جهانِ سال 2009 تغییرات زیادی را تجربه کرده است. ایران اکنون دولتی است که از توانمندی های قابل توجه هسته ای برخوردار است. اینکه ایران بخواهد در ادامه راه، پیشروی های اتمی بیشتری را انجام دهد یک تصمیم سیاسی است که تهران آن را اتخاذ خواهد کرد و اساسا یک موضوع فنی نیست که در قالب مذاکرات بیشتر مشخص شود. دولت بایدن و متحدان اروپایی آن باید به این تغییر بنیادین اعتراف کنند. توافق اتمی ایران(برجام) مُرده است. بیایید به مرگ آن اعتراف کرده و مذاکرات سیاسی با تهران را آغاز کنیم.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: برجام بایدن مذاکرات هسته ای میان ایران و آمریکا اتمی با ایران توافق برجام دولت بایدن توافق اتمی هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۷۹۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعتراف روزنامه غربگرا: ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است
یک روزنامه وابسته به طیف اصلاحطلبان میگوید: باید برای آمدن ترامپ آماده شویم، این روزنامه در عین حال تلویحا اذعان کرده که منطق مقاومت جواب داده و ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه هممیهن نوشت: «اگرچه هنوز با قاطعیت نمیتوان گفت بازگشت ترامپ قطعی است اما باید برای بازگشت او سناریوهایی تدارک دید و باور به اینکه همهشان مثل هم هستند در دوران بلوغ جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست. مهمترین خطر بازگشت ترامپ برای ایران، برخلاف تصور این نیست که امکان احیای برجام را منتفی میسازد، چون همین حالا هم بخت احیای برجام بالا نیست. اگر ترامپ بازگردد،
دو خطر اصلی متوجه ایران خواهد بود و جا دارد به این دو بیندیشند: نخست اینکه به احتمال زیاد، تکلیف اوکراین را یکسره میکند و بعید است بگذارد جنگ اوکراین بیش از این ادامه یابد. در این حالت، ایران نمیتواند مانند حالا نفت صادر کند. اگر صادرات نفت خام ایران از ۲۰۰ هزار بشکه در اواخر دولت روحانی به یک میلیون بشکه در روز رسیده (و آمار رشد اقتصادیای که دولت به آن میبالد نیز ناشی از همین است) به خاطر این نیست که جو بایدن چشم خود را به روی فروش نفت به چین بسته، بلکه ناشی از جنگ اوکراین است که نمیتوانند همزمان خریداران و مشتریان را از چند نقطه در تنگنا بگذارند. پس مهمترین آسیب ایران میتواند کاهش فروش نفت باشد. نکته دوم اینکه ایران از سه تحول بازگشت طالبان در افغانستان، جنگ اوکراین و غزه سود برده و در اصطلاح فوتبالی سه بر صفر جلو است و ترامپ اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد، این برتری سه بر صفر را باید از بین ببرد. اول: ناامن کردن مرزهای شرقی و تضعیف بازار هرات. دوم: تغییر وضعیت غزه بهگونهای که ایران از آن سود نبرد و سوم: همان که در بالا اشاره شد؛ اوکراین».
هممیهن میافزاید: به یاد آوریم که در سال ۱۳۵۹ و در همان مجلس اول دو نماینده با دو دیدگاه کاملاً مخالف در غالب امور داخلی، در مورد مشترکی هشدار دادند و آن هم این که بعد از مرگ شاه ادامه گروگانگیری آمریکاییهای شاغل در سفارت سالبه به انتفاء موضوع است و موجب روی کار آمدن رقیب جیمی کارتر خواهد شد. در حال حاضر ایران نمیتواند برای ماندن بایدن کار خاصی انجام دهد؛ مگر آنکه نقش ویژهای در غزه یا اوکراین ایفا کند. اما باید برای فردای احتمالی سناریو داشت؛ فردایی که ترامپ درصدد جبران آن برتری در سه حوزه برخواهد آمد. از تحول افغانستان نفع امنیتی و اقتصادی (بازار هرات و اضافه شدن به بازار سلیمانیه)، از تحول اوکراین نفع سیاسی و اطمینان از وتوی قطعنامهها در شورای امنیت سازمان ملل و از غزه نفع سیاسی چراکه اکنون به جای پیمان ابراهیم و نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای ایران دانشگاههای آمریکا و حتی کانادا شاهد اعتراضات سراسری است و تکاپوی تشبیه حماس به داعش به شکست انجامیده و موج حمایت از فلسطینیها همه جا برخاسته است. مهمترین مراقبت وزارت خارجه باید حفظ همین سه موقعیت باشد تا ترامپ آنها را منتفی نکند و به هدر ندهد. در اصطلاح فوتبالی مراقب سه گل خودمان باشیم! در غزه البته با فاجعه انسانی روبهروییم و در اوکراین در اندازهای کمتر.».
درباره این تحلیل گفتنی است:
۱) آمریکا در حوزه اقتصادی بیشترین سود را به خاطر تحریم روسیه و فروش گرانقیمت نفت و گاز خود به اروپا میبرد، به نحوی که برخی دولتمردان فرانسه و آلمان بارها از قیمت پنج برابر شده گاز آمریکا گلایه کردهاند.
۲) یکسره کردن کار جنگ اوکراین، دست اروپا و آمریکا نیست، آن هم در وضعیتی که روسیه در موضع قدرت قرار دارد.
۳) افزایش فروش نفت ایران، ربطی به جنگ اوکراین ندارد؛ بلکه نتیجه مایوس شدن از دغلبازیهای برجامی غرب و اهتمام به دور زدن تحریم هست بایدن هم نتوانست دخالتی در معاملات نفتی ایران و چین بکند، نه این که به ادعای هممیهن، چشمانش را ببندد!
۴) آمریکا فارغ از آمد و شد رؤسای جمهور در کاخ سفید، در افغانستان متحمل شکست سنگینی شد و به ناچار، این کشور اشغال شده را تخلیه کرد. پس از آن هم تلاش زیادی برای ناامنسازی مرز افغانستان با ایران، درگیری دوطرف و ایجاد بیثباتی صورت گرفت که ناکام ماند. به عبارت دیگر، دوران بایدن، اوج تلاشهای مشترک آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای بیثباتسازی مرزهای شرقی ایران بود و ناکام ماند.
۵) در موضوع جنگ غزه نیز، پای آمریکا در هر صورت گیر است؛ چه به حمایت از اسرائیل ادامه دهد و چه شکست بزرگ را پس از هفت ماه حمایت همهجانبه نظامی و اقتصادی بپذیرد. آمریکا نخواهد توانست چیزی جز خسارتهای سنگین، از سرانجام جنگ غره درو کند.
۶) اذعان هممیهن به این که ایران دست کم سه بر صفر در تحولات منطقه از آمریکا جلو افتاده، در حالی است که محافل غربگرا تا همین چند سال قبل میگفتند آمریکا کدخدای دنیاست و ظرف پنج دقیقه میتواند تمام توان نظامی ما را نابود کند و بنابراین به ادعای نشریه صدا (که سردبیرش با هممیهن مشترک است) باید مانند برّه و برده و از موضع تحقیرشدگی، با ترامپ یا بایدن مذاکره کرد!